مسافر تنها

۱۲۸ بازديد

كتاب مسافر تنها

مسافر تنها، كتابي است به قلم رمان‌نويس و شاعر آمريكايي، جك كرواك؛ او در اين اثر خود با زباني شاعرانه شرح زندگي در جاده و سفرهايش را در آمريكا، مكزيك و مراكش گردآورده است. كرواك نخستين گاوبازي عمرش را درحالي‌كه بر موتور قطار ايستاده و قطار به‌سرعت از زمين‌هاي پوشيده از كاكتوس مي‌گذرد، مي‌بيند؛ خود را با نبض زندگي شبانه در نيويورك هماهنگ مي‌كند؛ در قله‌هاي سفيد از برف شمال غرب آمريكا دفن مي‌شود؛

بر سقف خانه‌اي روشن و گرم از طلايي آفتاب در طنجه‌ي مراكش مي‌لمد و شيفته‌ي تپه‌ي مونمارتر پاريس و كليساي سفيد و زيباي سكره‌كر مي‌شود؛ جك كرواك با شرح تمام تجربياتش به ما نشان مي‌دهد كه زندگي انسان‌ها بر اين كره‌ي خاكي بي‌نهايت متنوع است. سفرهاي كرواك هم‌چنين نشان‌دهنده‌ي فلسفه‌ي او در زندگي است؛ او براي ارضاي روح سرزنده و ماجراجويش قدم در جاده نهاده است.

«شب‌هاي زيادي را به فكر كردن درباره‌ي ستاره‌ها گذراندم و حال به اين مي‌انديشم كه ستاره‌ها كلمه‌اند و تمام جهان‌هاي نا شمردني كهكشان راه شيري كلمه‌اند و همين جهان هم كلمه است؛ و فهميدم كه مهم نيست كجا باشم؛ در اتاقي كوچك مملو از افكار گوناگون يا ميان اين دنياي بينهايت كوه‌ها و ستاره‌ها، تمام آن اتاق و اين ستاره و كوه‌ها در ذهن من جا مي‌گيرند.»

شايد يك يا دو فصل طول بكشد تا تماماً جذب كتاب شويد. جك كرواك كه بنا مي‌كند به گفتن از قطارها، به‌وضوح مي‌توانيد علاقه‌ي او نسبت به قطارها را حس كنيد و عشق او آن‌قدر ملموس و شديد است كه مخاطب را به كتاب سنجاق مي‌كند.

كرواك در اين اثر خود مجموعه‌اي از داستان‌هايش را در طول سفرهايش به آمريكا، مكزيك، مراكش، پاريس و لندن آورده است. با مطالعه‌ي قسمتي كه كرواك از تجربياتش در اروپا مي‌گويد، شايد گمان كنيد كه كار او را بتوان با آثار هنري ميلر و جورج اورول مقايسه كرد؛ اما تجربيات كرواك، سفرهايش، تمام كليساها و نقاشي‌هايي كه شيفته‌ي آن‌ها است، به‌مراتب عرفاني‌تر هستند.

«پاريس به‌سان بانويي است اما لندن مردي است مستقل كه در ميخانه‌اي ايستاده پيپش را چاق مي‌كند.»

كرواك يكي از بخش‌هاي كتاب را به شرح دوراني اختصاص مي‌دهد كه مي‌بايست به‌عنوان ديدبان آتش بالاي برجكي ديدباني مي‌داد و مطمئن مي‌شد زميني در آتش نمي‌سوزد. بازخواني چنين تجربه‌اي حتماً جالب است. نويسنده در كتاب مسافر تنها از شيوه‌ي جريان سيال ذهن استفاده كرده است؛ پس اگر فيلم «در جاده» را پسنديديد، اين كتاب هم راضي‌تان خواهد كرد.

قسمت‌هاي زيادي از كتاب ممكن است تكراري باشند؛ نويسنده شايد در بخش‌هايي پرگويي كرده باشد اما «مسافر تنها» بازهم پنجره‌ي كوچكي است به روي داستاني كه پشت داستان‌ها است و از همين رو مطالعه‌اش خالي از لطف نيست. برگردان فارسي كتاب «مسافر تنها» اثر جك كرواك به قلم سلماز بهگام و از انتشارات ورا روانه‌ي بازار شده است.

مشاهده كتاب : https://www.cavack.com/Item/37179

مسافر تنها

۱۵۶ بازديد

كتاب مسافر تنها

مسافر تنها، كتابي است به قلم رمان‌نويس و شاعر آمريكايي، جك كرواك؛ او در اين اثر خود با زباني شاعرانه شرح زندگي در جاده و سفرهايش را در آمريكا، مكزيك و مراكش گردآورده است. كرواك نخستين گاوبازي عمرش را درحالي‌كه بر موتور قطار ايستاده و قطار به‌سرعت از زمين‌هاي پوشيده از كاكتوس مي‌گذرد، مي‌بيند؛ خود را با نبض زندگي شبانه در نيويورك هماهنگ مي‌كند؛ در قله‌هاي سفيد از برف شمال غرب آمريكا دفن مي‌شود؛

بر سقف خانه‌اي روشن و گرم از طلايي آفتاب در طنجه‌ي مراكش مي‌لمد و شيفته‌ي تپه‌ي مونمارتر پاريس و كليساي سفيد و زيباي سكره‌كر مي‌شود؛ جك كرواك با شرح تمام تجربياتش به ما نشان مي‌دهد كه زندگي انسان‌ها بر اين كره‌ي خاكي بي‌نهايت متنوع است. سفرهاي كرواك هم‌چنين نشان‌دهنده‌ي فلسفه‌ي او در زندگي است؛ او براي ارضاي روح سرزنده و ماجراجويش قدم در جاده نهاده است.

«شب‌هاي زيادي را به فكر كردن درباره‌ي ستاره‌ها گذراندم و حال به اين مي‌انديشم كه ستاره‌ها كلمه‌اند و تمام جهان‌هاي نا شمردني كهكشان راه شيري كلمه‌اند و همين جهان هم كلمه است؛ و فهميدم كه مهم نيست كجا باشم؛ در اتاقي كوچك مملو از افكار گوناگون يا ميان اين دنياي بينهايت كوه‌ها و ستاره‌ها، تمام آن اتاق و اين ستاره و كوه‌ها در ذهن من جا مي‌گيرند.»

شايد يك يا دو فصل طول بكشد تا تماماً جذب كتاب شويد. جك كرواك كه بنا مي‌كند به گفتن از قطارها، به‌وضوح مي‌توانيد علاقه‌ي او نسبت به قطارها را حس كنيد و عشق او آن‌قدر ملموس و شديد است كه مخاطب را به كتاب سنجاق مي‌كند.

كرواك در اين اثر خود مجموعه‌اي از داستان‌هايش را در طول سفرهايش به آمريكا، مكزيك، مراكش، پاريس و لندن آورده است. با مطالعه‌ي قسمتي كه كرواك از تجربياتش در اروپا مي‌گويد، شايد گمان كنيد كه كار او را بتوان با آثار هنري ميلر و جورج اورول مقايسه كرد؛ اما تجربيات كرواك، سفرهايش، تمام كليساها و نقاشي‌هايي كه شيفته‌ي آن‌ها است، به‌مراتب عرفاني‌تر هستند.

«پاريس به‌سان بانويي است اما لندن مردي است مستقل كه در ميخانه‌اي ايستاده پيپش را چاق مي‌كند.»

كرواك يكي از بخش‌هاي كتاب را به شرح دوراني اختصاص مي‌دهد كه مي‌بايست به‌عنوان ديدبان آتش بالاي برجكي ديدباني مي‌داد و مطمئن مي‌شد زميني در آتش نمي‌سوزد. بازخواني چنين تجربه‌اي حتماً جالب است. نويسنده در كتاب مسافر تنها از شيوه‌ي جريان سيال ذهن استفاده كرده است؛ پس اگر فيلم «در جاده» را پسنديديد، اين كتاب هم راضي‌تان خواهد كرد.

قسمت‌هاي زيادي از كتاب ممكن است تكراري باشند؛ نويسنده شايد در بخش‌هايي پرگويي كرده باشد اما «مسافر تنها» بازهم پنجره‌ي كوچكي است به روي داستاني كه پشت داستان‌ها است و از همين رو مطالعه‌اش خالي از لطف نيست. برگردان فارسي كتاب «مسافر تنها» اثر جك كرواك به قلم سلماز بهگام و از انتشارات ورا روانه‌ي بازار شده است.

مشاهده كتاب : https://www.cavack.com/Item/37179